معنی خش بیموئن - جستجوی لغت در جدول جو
خش بیموئن
خوش آمدن
ادامه...
خوش آمدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پش بیموئن
روی دادن، رخ دادن، قاطی کردن، دیوانه شدن، جلو افتادن
ادامه...
روی دادن، رخ دادن، قاطی کردن، دیوانه شدن، جلو افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
بن بیموئن
از ریشه کنده شدن، کنده شدن
ادامه...
از ریشه کنده شدن، کنده شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تاش بیموئن
علفی که مناسب درو کردن باشد
ادامه...
علفی که مناسب درو کردن باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
جر بیموئن
پایین آمدن، فرود آمدن
ادامه...
پایین آمدن، فرود آمدن
فرهنگ گویش مازندرانی
خاش بموئن
خوش آمدن از چیزی یا کسی
ادامه...
خوش آمدن از چیزی یا کسی
فرهنگ گویش مازندرانی
در بیموئن
در بیموئن
ادامه...
در بیموئن
فرهنگ گویش مازندرانی
کل بیموئن
جوانه زدن دانه های غلات
ادامه...
جوانه زدن دانه های غلات
فرهنگ گویش مازندرانی
هر بیموئن
آماده شدن، سرحال شدن
ادامه...
آماده شدن، سرحال شدن
فرهنگ گویش مازندرانی